انواع متدولوژی مهندسی مجدد
انواع متدولوژی مهندسی مجدد چیست؟ از آنجا که نظریه مهندسی مجدد نظریه نسبتا جدیدی برای بهبود کسبوکار است، روشها و رویکردهای آن همچنان در حال توسعهاند و نیز به دلیل کاربردهای مختلف مفاهیم مهندسی مجدد، متدولوژیهای آن نیز از یکدیگر متمایزند، زیرا میزان تاکید بر روی برخی فاکتورها در یک پروژه مهندسی مجدد با پروژه دیگر متفاوت است.
رویکردها و متدولوژیهای متفاوتی توسط محققان برای مهندسی مجدد ارائه شده است که میتوان دستهبندی های مختلفی برای آنها در نظر گرفت. یک روش برای دستهبندی پروژههای مهندسی مجدد ، چگونگی تاکید و تمرکز آنها بر روی فاکتورهایی از قبیل فناوری اطلاعات، استراتژی، مدیریت کیفیت، عملیات و منابع انسانی است. روش دیگر، چگونگی نگرش متدولوژیها به ماهیت ابداعی مهندسی مجدد و ذاتیبودن آن است؛ به عنوان مثال هامر و چمپی درجه وابستگی مهندسی مجدد به خلاقیت، ابداع و تفکر نو را بسیار بیشتر از وابستگی به تجربیات جاری و گذشته میدانند؛ چنانکه معتقدند برای مهندسی مجدد، سازمان میبایست با یک صفحه سفید آغازی دوباره داشته باشد. با چنین نگاهی تعریف یک رویکرد ساختیافته برای مهندسی مجدد غیرممکن است. از طرف دیگر افرادی چون داونپورت، شورت، هاریسون و فیوری معتقد به تعریف چارچوبی مشخص برای مهندسی مجدد هستند و استفـاده از تجربیات در مهندسی مجدد را لازم دانسته و معتقدند برای انجام پروژه مهندسی مجدد، ارائه طرح ها و برنامههای کاری به همراه آموزش و انگیزش افراد الزامی است؛ در این مجال تلاش میشود تا بعضی متدولوژی های ساختیافته به طور خلاصه شرح داده شود؛ به طور کلی متدولوژی مجموعهای سازمانیافته از روشها ، تکنیکها و ابزارهاست که به منظور دستیابی به اهداف از پیش تعیینشده، توسعه یافته است .
برای اجرای مهندسی مجدد متدولوژی های ساختیافته بسیاری پیشنهاد شده است که اغلب آنها اجزاء مشترکی داشته و اجرای مهندسی مجدد را به عنوان پروژهای که در سازمان از بالا به پایین تعریف میشود نشان میدهند .
متدولوژی های معروف مهندسی مجدد عبارتند از :
۱ – متدولوژی مهندسی مجدد کلین (Kelien,1994)
گامهای آن عبارتند از :
۱-۱- آمادهسازی: در این گام اعضای پروژه مهندسی مجدد سازماندهی و فعال میشوند.
۱-۲- تشخیص: توسعه مدل های مشتریمدار برای فرایندهای کسبوکار .
۱-۳- انتخاب: انتخاب فرایندها برای مهندسی مجدد و تنظیمات لازم جهت طراحی مجدد .
۱-۴- راه حل: تعریف نیازهای فنی برای فرایندهای جدید و توسعه جزئیات برنامه اجرایی.
۱-۵- انتقال: اجرای مهندسی مجدد.
۲ – متدولوژی مهندسی مجدد فیوری (Furey,1993)
۲-۱- تشخیص نیازهای مشتری و تنظیم اهداف .
۲-۲- اندازهگیری و نقشهکردن فرایندهای موجود .
۲-۳- تجزیهوتحلیل فرایندهای موجود .
۲-۴- الگوبرداری از بهترین عملکرد .
۲-۵- طراحی فرایندهای جدید .
۲-۶- اجرای فرایندهای باز مهندسی شده.
۳ – متدولوژی مهندسی مجدد گاها (Guha,1993)
۳-۱- چشمانداز: به تصویر کشیدن پروژه مهندسی مجدد توسط تعهد مدیریت، تشخیص، فرصت های مهندسی مجدد، همراستایی با استراتژی های کسبوکار و تعریف های لازم جهت استفاده از فناوری اطلاعات .
۳-۲- اقدامات اولیه: سازماندهی تیم مهندسی مجدد و تنظیم اهداف عملکرد .
۳-۳- تشخیص: مستند کردن فرایندهای موجود و تشخیص شکافها در عملکرد .
۳-۴- آلترناتیوها: تعریف جایگزین ها ، نمونههای اولیه و انتخاب زیرساخت های فناوری اطلاعات .
۳-۵- احیا و نوسازی: اجرای مهندسی مجدد و نصب مولفههای فناوری اطلاعات و تشخیص دیگر مولفههای کسبوکار .
۳-۶- مانیتورینگ: تشخیص اندازهگیری های عملکرد و بهبودهای مستمر .
۴ – متدولوژی مهندسی مجدد جوهانسون (Gohansson,1993)
۴-۱- کشف: تنظیم استراتژیها و چشمانداز برای کسبوکار .
۴-۲- طراحی مجدد: طراحی مجدد کلیه فعالیتها ، مهارتها و فرایندها .
۴-۳- تحقق: تکنیک های مدیریت تغییر، سازماندهی تیم مهندسی مجدد، ارتباطات، اندازهگیری عملکرد و مدیریت تغییر .
۵- متدولوژی مهندسی مجدد پتروزو و استپر (Stepper & Petrozzo,1994)
۵-۱- کشف: تشخیص مساله ، تنظیم اهداف ، تشخیص فرایندها برای طراحی مجدد و شکلدادن تیم مهندسی مجدد .
۵-۲- جستجو و جمعآوری: تجزیهوتحلیل فرایند، مستندسازی، الگوبرداری و تشخیص نیازهای فناوری اطلاعات .
۵-۳- نوآوری و ساخت: تفکر مجدد در خصوص فرایندها .
۵-۴- سازماندهی مجدد، آموزش مجدد و ابزارسازی مجدد: اجرای فرایندهای جدید و آموزش فناوری نوین .
۶ – متدولوژی مهندسی مجدد داونپورت و شـــورت(Davenport & Short,1990)
۶-۱- چشمانداز: توسعه چشمانداز کسبوکار و اهداف فرایند .
۶-۲- تشخیص: تشخیص فرایندهایی که نیاز به طراحی مجدد دارند .
۶-۳- درک: درک فرایندهای موجـود و اندازهگیری آنها .
۶-۴- تشخیـص: تشخیص قابلیتـها و نیازسنجــی های IT .
۶-۵- طراحی نمونه اولیه: طراحی نمونه اولیه فرایندهای جدید .
۷ – متدولوژی مهندسی مجدد هاریسون و پرات (Harrison & Pratt,1993)
۷-۱- انتخاب مسیر: انتخاب مسیر و تنظیم جهت برای تلاشهای مهندسی مجدد .
۷-۲- الگوبرداری: تجزیهوتحلیل فرایندهای موجود و ارزیابی فرایندها در برابر مشتریان والگوبرداری .
۷-۳- چشمانداز فرایندها: خلق چشمانداز برای فرایندهای آینده .
۷-۴- حل مساله: تشخیص بهبودهای انفجاری و شناخت راهحل برای حالات مختلف تغییر .
۷-۵- برنامهریزی: برنامهریزی جامع برای بهبود فرایندها .
۷-۶- اجرا: اجرای برنامهریزی مهندسی مجدد .
۷-۷- بهبود مستمر: بهبود مستمر فرایندها و انعکاس اندازهگیری عملکرد .
۸ – متدولوژی مهندسـی مجدد بارت (Barrett, 1994)
۸-۱- دوران نهفتگی: انتخاب اعضای تیم ، تشخیص بهترین فعالیت و تعریف نیازهای فناوری اطلاعات .
۸-۲- تفکر هدفمند: تشخیص فرصتهای بهبود و راهکارهای جایگزین طراحی مجدد فرایندها .
۸-۳- کشف حقیقت: انتخاب روش اجرایی، انگیزش تیم و تعهد .
۸-۴- آزمایش و یادگیـری: شروع آزمایش با نمونههای اولیه فرایندهای پیشنهاد شده .
۹ – متــدولوژی مهنــدسی مجدد کتینـــــگر (Kettinger,1997)
۹-۱- چشمانداز: استقـرار تعهد مدیریت و چشمانداز، کشف فرصتهای مهندسی مجدد، تشخیص اهرمهای فناوری اطلاعات، انتخاب فرایندها برای طراحی مجدد .
۹-۲- اقدامات اولیه: اطلاعرسانی به عناصر سازمان، سازماندهی تیم مهندسی مجدد، برنامهریزی پروژه، تشخیص مشتریان خارجی فرایند، نیازسنجی، تنظیم اهداف عملکرد .
۹-۳- تشخیص: مستندکردن فرایندهای موجود، تجزیهوتحلیل فرایندهای مجدد .
۹-۴- طراحی مجدد: تشخیص و تجزیهوتحلیل فرایندهای جدید، تهیه نمونه اولیه و طراحی جزئیات فرایندهای جدید، طراحی ساختار منابع انسانی، طـراحی و تجزیهوتحلیل سیستمهای اطلاعاتی .
۹-۵- نوسازی و احیا: سازماندهی مجدد قواعد مربوط به منابع انسانی، اجرای مولفههای سیستمهای اطلاعاتی، آموزش کاربران .
۹-۶- ارزیابی: ارزیابی عملکرد فرایندها، برنامههای بهبود مستمر .
۱۰ – متدولوژی مهندسی مجدد کوپرز و لیبرند (Coopers & Lybrand,1994)
۱۰-۱- تشخیـص: فرایندهای فعلی مشخص میشوند .
۱۰-۲- مدل کردن فرایندهای جاری: با مدل کردن فرایندهای جاری ، نقاط قوت و ضعف آنها مشخص میشود .
۱۰-۳- انتخاب: راهکارهای جایگزین موجود جهت طراحی آزمایـش شده و بهترین آنها انتخاب مـیگردد .
۱۰-۴- اجرا: فرایندهای طراحیشده به اجرا گذاشته میشوند .
۱۱ – متدولوژی مهندسی مجدد تگزاس اینسترومنت (Texas Instruments)
۱۱-۱- آماده سازی .
۱۱-۲- درک و تشخیص .
۱۱-۳- طراحی مجدد .
۱۱-۴- اجرا .
۱۲ – متدولوژی مهندسی مجدد راسمن (Ruessemann,1994)
۱۲-۱- تعریف مساله و سازماندهی آن .
۱۲-۲- تجزیهوتحلیل فرایند ، تشخیص و طراحی مجدد .
۱۲-۳- اجرای فرایندهای جدید طراحیشده .
۱۳ – متـدولـوژی مهندسـی مجـدد کنــدور (Condore)
۱۳-۱- توسعه چشمانداز کسبوکار و اهداف فرایند .
۱۳-۲- درک فرایندهای موجود .
۱۳-۳- تشخیص فرایندها برای طراحی مجدد .
۱۳-۴- تشخیص اهرمهای تغییر (فناوری اطلاعات) .
۱۳-۵- بکارگیری فرایندهای جدید .
۱۳-۶- عملیاتی کردن فرایندهای جدید .
۱۳-۷- ارزشیابی فرایندهای جدید .
۱۳-۸- بهبود مستمر .
۱۴ – متدولوژی مهندسی مجدد ابلنسکی (Obolenesky,1994)
۱۴-۱- بدانید که چه میخواهید: درک نیاز و دگرگون کردن، تحلیل ذینفعان کلیدی و نیازهای آنان، چارچوبی برای موفقیت .
۱۴-۲- برنامهریزی کنید: تهیه رئوس برنامه پیشنهادی، فرایند برنامهریزی .
۱۴-۳- اجرا کنیـد: تکنیکهای فنی، تکنیکهای فرهنگی .
۱۴-۴- سنجـش و ارزیابی برنامهریزی دگرگونی: کنترل و بازیابی عملیات، کنترل نتایج .
۱۴-۵- دستیابی به دگرگونی مداوم
فرایند مدیریت استراتژیک به معنای تعیین استراتژی سازمان است. مدیران توسط این فرآیند مجموعهای از استراتژیهای سازمان را تعریف میکنند تا دستیابی به عملکرد بهتری را فراهم کنند.
مدیریت استراتژیک فرایندی مداوم است که به تخمین تجارت و صنایع سازمان میپردازد. رقیبهای سازمان را ارزیابی میکند و اهداف را جهت تعیین رقیبهای فعلی و آینده تعیین میکند و در مرحله بعد هر کدام از استراتژیها را مجدد ارزیابی میکند.
فرایند مدیریت استراتژیک دارای چهار مرحله به شرح زیر است:
1. بررسی محیطی - بررسی محیطی به فرایند جمعآوری، بررسی دقیق و ارائه اطلاعات برای اهداف استراتژیک اشاره دارد. این فرایند، عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار بر یک سازمان را تجزیهوتحلیل میکند. پس از اجرای فرایند تجزیهوتحلیل محیطی، مدیریت باید آن را به طور مداوم ارزیابی کند و در جهت بهبود آن تلاش کند.
2. تعیین استراتژی - فرمولاسیون استراتژی فرایند تصمیمگیری در خصوص بهترین عملکرد جهت دستیابی به اهداف سازمانی است. پس از بررسی محیطی، مدیران راهبردهای شرکتی، تجارتی و عملکردی را تعیین میکنند.
3. پیادهسازی استراتژی – پیادهسازی استراتژی به معنای بهکارگیری استراتژی موردنظر یا اجرای استراتژی انتخابی سازمان است. پیادهسازی استراتژی شامل طراحی ساختار سازمان، توزیع منابع، توسعه فرایند تصمیمگیری و مدیریت منابع انسانی است.
4. ارزیابی استراتژی- ارزیابی استراتژی مرحله نهایی فرایند مدیریت استراتژی است. فعالیتهای کلیدی ارزیابی استراتژی عبارتاند از: ارزیابی عوامل داخلی و خارجی که در واقع، ریشههای استراتژیهای فعلی، عملکرد اندازهگیری و اقدامات اصلاحی هستند. ارزیابی اطمینان میدهد که استراتژی سازمانی و نیز اجرای آن با اهداف سازمانی مطابقت دارد.
این اجزاء، مراحلی هستند که در ترتیب زمانی هنگام ایجاد یک طرح مدیریت استراتژیک جدید، انجام میشوند. در حال حاضر کسب و کارهایی با یک طرح مدیریت استراتژیک، به نسبت شرایط لازم به این مراحل رجوع میکنند و تغییرات ضروری را ایجاد میکنند.
مدیریت استراتژیک یک فرایند مداوم است. بنابراین، باید این موضوع را در نظر گرفت که هر جزء با اجزای دیگر ارتباط برقرار میکند و این تعامل اغلب به صورت هماهنگ اتفاق میافتد.
مدیریت زمان مجموعه ای از مهارت هاست که شما را در استفاده از زمان کمک می کند. احتمالا روشن ترین دلیل عدم استفاده ازمدیرت زمان این است که مردم نمی دانند زمان چیست، دلیل دوم سستی و تنبلی است، بعضی ها فاقد هدف و انگیزه هستند.
این مقاله با ارائه نکات و همچنین چند تکنیک در غالب مدیرت زمان به شما کمک می کند تا بتوانید درجهت تبدیل شدن به یک مدیر موفق گام بردارید. استفاده از زمان ضرورتی اجتناب ناپذیر برای موفقیت است.
در بحث مدیریت نیز باید یادآور شویم که مدیریت زمان بسیار حائز اهمیت است زیرا اگر ما نتوانیم زمان را در اختیار داشته باشیمکسب و کار ما با مشکل جدی مواجه خواهد شد. راه های مختلفی برای درک ما از زمان وجود دارد.
توجه داشته باشید هرگاه زمان کافی برای انجام کاری را داشتید، آن را قبول کنید، چرا که ممکن است نتوانید آن کار را به موقع انجام دهید. توانایی نه گفتن که خیلی از ما از ان عاجز هستیم بزرگترین دزد زمان ما می باشد. بارها براتون پیش اومده که کارای خیلی مهمی داشتید و وقتی یکی دیگه ازتون کاری رو میخواد که انجام بدین به دلیل اینکه نمیتونید نه بگید، مجبور میشید اینکارو انجام بدین و چه بسا که اون کار خیلی وقت گیر باشه و شما از تمامی کاراتون میمونید و در آخر با خودتون میگید که ای کاش این کار رو قبول نمیکردم.
نه گفتن به نظر خیلی مشکل میاد ولی وقتی که توانایی گفتن آن را داشته باشید در پایین چند تکنیک ساده رو برای شما میارم تا بتونید به راحتی به درخواستهای رد شدنی نه بگید
اول از همه قبل از اینکه بخواین درخواستی رو قبول یا رد کنید زمانی رو واسه بررسی پیشنهادی که به شما میشه اختصاص بدید. نگاهی به تقویم کاری خودتون بندازید و بررسی کنید و مطمئن شوید که این تصمیم چقدر برای شما سود و ضرر دارد. میتونید بررسی کنید آیا میتونید درقبال کاری که قرار است انجام بدید میتونید از طرف مقابلتون بخواین که اونم برای شما کاری رو انجام بده و آیا اون شخص برای شما وقت خواهد گذاشت یا خیر.
دوم اینکه شما هر تصمیمی که قرار است بگیرید به این موضوع توجه کنید که شما نمیتونید دل همه رو بدست بیارید و همه رو از خودتون راضی نگه دارید. همه ما رونالدو بازیکن رئال مادرید رو میشناسیم. داشتم مقاله ای در مورد این بازیکن میخوندم که رونالدو از این موضوع شاکی بود که بسیاری از طرفداران مادرید مدام از وی انتقاد میکنند. رونالدو در این سالهایی که برای رئال بازی کرده تمامی رکوردها رو شکسته و تمامی افتخارات رو برای مادرید بدست آورده ولی حتی این بازیکن نیز نتونسته همه رو از خودش راضی نگه داره . پس شما هم زیاد نگران این موضوع نباشید.
اگر نمیتوانستید درخواست طرف مقابل را قبول کنید با ایجاد حس مثبت در فرد درخواست وی را رد کنید. به طرف مقابل خود این اطمینان رو بدهید که میخواهید کار وی را انجام دهید ولی به دلایلی که دارید نمیتونید اینکارو قبول کنید. و مطمئن شوید که فرد از شما رضایت کافی دارد. شما حتی میتونید برای اینکار گزینه های جایگزین رو پیشنهاد کنید، اگر واقعا قصد کمک به طرف مقابل رو دارید پیشنهادی به او دهید که وی را خوشحال کند.
مثلا به شما میگه که بیا امشب بریم شام ولی شما فردا امتحان دارید و اگه به این فرد جواب منفی بدید از شما ناراحت میشه . شمابه این فرد یادآوری کنید که خیلی علاقه دارید که باهم شام بخورید ولی فردا امتحان دارید و به جای آن فرداشب برای شام خواهید رفت.
یک مکان مناسب برای انجام کار مورد نظرتان انتخاب کرده و تمامی مواردی که باعث حواسپرتی شما می شود را از خود دور سازید. این تکنیک که در بخش پومودورو توضیح داده میشود. بیشتر به این ضرب المثل اشاره میکنه که چندتا هندوانه رو با یک دست نمیتوان گرفت. خیلی از ما وقتی درگیر کاری میشویم دوست داریم کارهای دیگر رو هم کنار آن انجام بدیم و تمرکز خودمون رو روی کارهای مختلف میذاریم و در آخر هیچیک از کارها رو نمیتونیم به درستی انجام بدیم.
یادم میاد که قرار بود بسته های پستی رو واسه مشتریان ارسال کنیم و چون دیدیم کارا داره به کندی پیش میره به هرکسی چندتا وظیفه دادیم، و چند نفر کار مشابه رو انجام میدادن ولی از اونجاکه تمرکزشون رو از دست داده بودن در آخر یا چندتا بسته ارسال نشد، یا چندبار ارسال شد و در انتها مجبور شدیم دوباره برگردیم و لیست رو مرور کنیم ، به افراد زنگ بزنیم و خیلی زمان خودمون رو از دست دادیم
برای اینکه بدونیم چگونه زمان را مدیریت کنیم باید خوب فکر کنیم و نقاط مثبت و منفی کارمون رو به درستی بسنجیم با اینکار در جهت بدست آوردن مهارت مدیریت زمان قدم برداشته ایم.
کلا برای ما به یک عادت تبدیل شده که کارامون رو به تاخیر بندازیم. یکم به خودتون نگاه کنید. میخواین ورزش رو شروع کنید میگید از شنبه میرم، میخواین برید کلاس زبان میگید بذار سر ماه بشه ، میخواین برید تفریح میگید حالا بذار هفته بعد. مدام و مدام کارهامون رو به تاخیر میندازیم. اگر به موقع کاری را شروع کنید قادر خواهید بود آن را تا پایان مدیریت کنید. به خاطر داشته باشید انجام هیچ کاری مشکل نیست، اگر و تنها اگر مصمم به انجام آن باشید.
از اینجا شروع کنید. هروقت تصمیم گرفتید کاری رو انجام بدید همون موقع برای اون کار رفتار کنید. یه رفتار کوچیک هم کافیه. چون وقتی شخص تصمیم میگیره کاری رو انجام بده تو همون لحظه انرژی و انگیزه بالایی واسه انجام دادنش داره و اگه اونو به تاخیر بندازه کلا فراموشش میکنه و این تنبلی مانع از انجام دادنش میشه . مثلا اگه میخواین کتابی رو بخونید همون موقع پاشید و چند صفحه ای از اون رو ورق بزنید یا اگه میخواین کلاس زبان ثبت نام کنید همون موقع به چندتا آموزشگاه زنگ بزنید. خلاصه رفتاری رو از خودتون نشون بدید که هم انگیزه شما رو بالا ببره و هم شما رو به انجام اون کار متعهد کنه.
اکثر ما دچار وسواس شده و به جزئیات زیاد اهمیت می دهیم. درواقع این همون کمالگراییه. بعضی از افراد وقتی میخوان کاری رو انجام بدن حتما میخوان تو انجام اون کار به خودشون نمره بیست بدن و به نوزده و نیم و نوزده قانع نمیشن. البته این در بعضی موارد خوبه ولی در اکثر موارد موجب میشه ما زمان رو از دست بدیم. مثلا قراره کاری رو انجام بدن که انجام دادنش کلا ۲۰ تا ۳۰ دقیقه زمان میبره ولی اینقدر درگیر جزئیات میشن که این کار روزها زمان میبره و مهمترین کارهای خودشون رو از دست میدن و یا زمان لازم برای انجام دادنش ندارن.
بهترین روش این است که نگاهی به گذشته خود انداخته، از آن درس گرفته و سعی کنید به آینده کاری که قرار است انجام دهید فکر خود را معطوف کنید، تا بتوانید به هدف خود برسید.
مهمترین بخش تکنیک پومودورو برای مدیریت زمان همین بخشه که ما برای هرکاری باید زمانی مشخص در نظر بگیریم و سعی کنیم کار مدنظر رو تو همون زمان مشخص شده انجام بدیم. وقتی برای کارهامون محدودیت زمانی ایجاد میکنیم متعهد میشم که حتما اون رو در زمان تعیین شده به پایان برسونیم و همین امر باعث میشه ما زمان خودمون رو از دست ندیم.
محدودیت زمانی باعث تمرکز بیشتر شما در انجام کارها خواهد شد. اگر نتوانستید کاری را در زمان مشخص انجام دهید بازگردید و با دقت و تمرکز بیشتر سعی کنید آنرا به پایان برسانید.
هنگامی که کارها را به دنبال هم انجام می دهید نمی توانید درک درستی از آنچه که انجام می دهید داشته باشید. در حین انجام کارهایتان سعی کنید زمانی را برای آرامش و استراحت درنظر بگیرید تا مغزتان بتواند نفسی تازه کند.بدن انسان همچون یک ماشین میمونه که وقتی زیاد کار میکنه نیاز به استراحت و خنک شدن دارید.
اگه شمابخواین از بدنتون زیاد کار بکشید به اصطلاح آب روغن غاطی میکنه و دیگه انگیزه لازم و انرژی لازم برای انجام ادامه کارها رو نخواهید داشت. باید بین کارهاتون حتما زمانی رو برای تفریح و استراحت اختصاص بدید. خودتون رو از اون فضای کاری دور کنید و ذهنتون رو از اون فضای کاری کلا خارج کنید به موضوعات کاری فکر نکنید. این کار باعث ریکاوری ذهن شما خواهد شد و باعث میشه کار بعدی رو با همان انگیزه و انرژی اولیه انجام بدین.
طبق تحقیقات انجام شده بین سالم زندگی کردن و بازدهی کارها رابطه مستقیمی وجود دارد. به یاد داشته باشید خواب کافی، ورزش کردن و غذای سالم انرژی شما را در حد مطلوبی نگه می دارد. با ورزش کردن خستگی و کسالت از بدن شما رفع میشه و انرژیتون دوباره برمیگرده. تغذیه سالم رو نیز فراموش نکنید برای اینکه بتونید به خوبی مدیریت زمان داشته باشید باید سوخت اینکار رو تهیه کنید و این سوخت با ورزش کردن و استراحت کافی تامین میشه.
فرض کنید وظایف مختلفی به شما محول شده است. بجای آنکه به صورت حدسی آنها را دسته بندی کنید، کارهایی را که شبیه به هم هستند را کنار هم بگذارید. کارهای گوناگون فضای فکری مختلفی را می طلبد. این کار باعث می شود ذهن شما روی کار مشخصی درگیر باشد و خط فکری شما حفظ می شود.
اگه میخوایم مدیریت زمان داشته باشیم باید و کاری رو فراموش نکنیم و یا بتونیم به درستی همه کارهامون رو انجام بدیم بهتره که کارهای مشابه رو کنار هم دسته بندی کنیم. این باعث میشه که کارها رو به دنبال هم انجام دهیم. با این روش ما میفهمیم که این گروه از کارها رو انجام داده ایم و تمام شده و حالا باید سراغ دسته دیگری بریم و همچنین از طرفی میتونیم دقیقا بدونیم که چه کارهایی انجام شده و چه کارهایی انجام نشده است.
داشتن نظم و ترتیب موجب صرفه جویی در وقت و هزینه می شود. یک سیستم بایگانی برای پرونده ها فراهم کنید و مطمئن باشید همه چیز درجایی ذخیره خواهد شد.
کامپیوتر خونتون رو در نظر بگیرید، شما مطالب زیادی رو فقط داخلش کپی میکنید و حجم زیادی از اطلاعات رو وارد اون میکنید. حال بعد گذشت یه مدت شما میخواین این مطالب رو پیدا کنید. مطمئنا اینجا فراموش کردید که چه مطلبی رو کجا ریختید و الان به مشکل خوردید و نمیتونید اون مطلب رو پیدا کنید و همین امر باعث میشه زمان زیادی رو از دست بدید و به دنبال مطلبتون سرچ کنید. بعد از گذشت چند ساعت یا اصلا مطلب رو پیدا نمیکنید و یا وقتی بهش میرسید اینقدر خسته شدید که دیگه میلی به اون ندارید. دقیقا کارهای ماهم مثل همین میمونه.
اگه شما بخواین به صورت قدیمی و همونطور به طور نامنظم کارهاتون رو انجام بدین مدام باید زمانتون رو بذارید تا به یاد بیارین که چه کارهایی رو انجام دادید و چه کارهایی هنوز مونده و وقتی آخر شب که میخواین به رختخواب برید تا آسوده بخوابید استرس تموم وجودتونو میگیره و با کف دست به پیشونیتون میکوبید و میگید ااااا دیدی یادم رفت اینکارو انجام بدم
نوشتن را به یکی از عادت های منظم خود تبدیل کنید. شاید نوشتن هزاران کلمه در یک هفته دشوار به نظر برسد، اما اگر آن را به یک عادت تبدیل کنید امری شدنی است. نوشتن باعث میشه ذهن شما از درگیری خارج بشه و بتونید مدام ایده پردازی کنید و یا اینکه روشهای مختلف به ذهن شما خطور میکنه. وقتی شما ذهن خودتون رو با نوشتن خالی میکنید، اینکار در روند یادگیری شما نیز خیلی زیاد تاثیر گذاره . چونکه شما یکبار دیگر مطلبی رو که میدانید دوباره از طریق نوشتن میبینید و این باعث میشه که اون مطلب هیچگاه فراموش نشه. این یکی از مهمترین تکنیک های مدیریت زمان می باشد.
حتما برای شما پیش اومده که مطلبی رو چندین بار میخونید ولی اونو به خاطر نمیارید. شاید مجبور باشید واسه اینکار چندین بار یک کتاب رو مطالعه کنید و یا اینکه یهو یه مطلبی به ذهنتون میرسه ولی نمیدونید که باید کجای یک کتاب رو مطالعه کنید تا به مطلبتون برسه و زمان زیادی رو از دست میدید. اینجاس که نوشتن تاثیر فوق العاده خودشو به شما نشون میده.
من خودم واسه اینکه بخوام مطلبی رو فقط یکبار بخونم و به خوبی اونو به حافظه بسپرم، هنگامی که کتابی رو مطالعه میکنم از هر فصلش نکته برداری میکنم. این باعث میشه که علاوه بر خوندن اون متن من یکبار دیگه اونو با چشمام میبینم و یکبار دیگه در ذهنم تکرار میشه و این تکرار های مکرر مانع فراموشی بنده میشه و همچنین اگه روزی بخوام دوباره به اون مطلب مراجعه کنم دیگه نیاز نیست کل کتاب رو ورق بزنم ، بلکه فقط نکته برداری های خود را نگاه کرده و به مطلب مورد نظر دست پیدا میکنم.
حالا بازهم میپرسید که چگونه زمان خود را مدیریت کنیم ؟؟؟ فقط کافیست که به نکات بالا به خوبی عمل کنید تا ببیند چگونه قدرت زمان را در اختیار دارید و به همه کارهای خود رسیده و روز را به زیبایی به شب تبدیل میکنید.
شاید بتوان گفت GTD مشهورترین تکنیک مدیریت زمان در دنیا باشد.
ایده اصلی این تکنیک آن است که شخص ابتدا باید کارها را از ذهن خود خارج کند و روی کاغذ بیاورد با این کار ذهن تنها روی کارهای نوشته شده تمرکز خواهد کرد و از یادآوری اینکه چه کاری باید انجام دهد رها می شود.
این تکنیک یک روش ایتالیایی است که یاد گرفتن آن چندان زمان زیادی نمی بره.
در این روش شما با استفاده از یک تایمر انجام کارها را به محدوده های ۲۵ دقیقه ای تقسیم کرده و بین هر ۲۵ دقیقه ۳ تا ۵ دقیقه زمان استراحت قرار دارد و سپس کار بعدی شروع می شود. این کار تا سه بار انجام میشه و سپس ۱۵ دقیقه استراحت میکنیم.
پارامتر این کار به نظر خیلی سادس ولی وقتی که من خودم شروع به انجام دادنش کردم دیدم که اصلا امکان پذیر نیست. من خودم روز اول و دوم و سوم خیلی خوب با جدیدت انجام دادم ولی دیدم که خیلی خسته میشم و روزهای بعدی میلی به انجام دادنش ندارم. با خودم فکر کردم که کجای کار میتونه مشکل داشته باشه. منکه دارم کارارو درست انجام میدم.
گرفتم از حجم کاریم کم کردم تعداد کارای کمتری رو در روز درنظر میگرفتم و انجام میدادم، خب بازم چند روزی اوضاع به خوبی پیش میرفت ولی تبدیل شده بودم به ماشینی که داره کاراشو پشت سرهم انجام میده. خب به نظرتون مشکل کار کجا بود.و دیگه اصلانمیشد اسمشو مدیریت زمان گذاشت.؟؟ این سوال توو ذهنم ایجاد شد که برم آموزش های برنامه ریزی روزایه رو بببینم. اینبار متعهد شم که کاری رو که مخیوام انجام بدم.
من خودم تموم ده فرآیندی که در بالا بهش اشاره شده رو طی کردم اونا رو یکی یکی از فرآیند کاریم حذف کردم، تمرکز کردم، نه گفتم ، به کارام نظم دادم و گروه بندی کردم همه کارارو انجام دادم ولی بازم هنوز یه جای کار میلنگید. هرکاری رو ۲۵ دقیقه زمان بهش اختصاص میدادم تموم میشد کمی استراحت و نوبت کار بعدی شروع میشد. ولی این کافی نبود.
عزیزان چیزی که میخوام بهتون بگم حاصل تجربه بنده است پس خوب بهش دقت کنید. بعد از چند ماه من مشکل کار خودم رو پیدا کردم. من در طول روز کارامو خیلی خوب انجام میدادم. به همشون میرسیدم ولی هرروز داشتم افسرده تر میشدم. بی انگیزه تر میشدم. واقعا مشکل کار کجا بود. مشکل کار من توو علاقه مندیام بود.
چیزیکه خیلی مهمه و شما باید حتما بهش اهمیت بدین، علاقه مندیای شماست. شما باید کارایی رو انجام بدین که بیشترین علاقه رو به اونا دارین. من تمام برنامه روزمو یادداشت میکردم ولی به این موضوع توجه نمیکردم که من واقعا چه کاری رو علاقه دارم زودتر انجام بشه . همین باعث میشد من کارهایی که خیلی برام کسل کننده بود رو زمانی که خیلی انرژی دارم انجام بدم و کارهای مورد علاقم رو زمانی که تمام انرژی من گرفته شده بخوام انجام بدم. واسه همین دیگه پایان روز اون میل و رغبت و اشتیاق لازم رو نداشتم.
واسه همین برنامه کاریم رو بر اساس کارهایی چیدم که هم از اهمیت بالاتری برخوردار بودن و هم خودم واسه انجام دادنش علاقه زیادی داشتم. این باعث شد که من وقتی اون کارها رو به پایان میرسوندم ، بی نهایت انرژی داشتم که برم کارهای بعدی رو انجام بدم و انگیزه و انرژی لازم رو بدست بیارم
مبنای این روش اولویت بندی کارها می باشد.
کارها را براساس سرعت انجام در یک ماتریس طبقه بندی می کنیم.
با مشخص کردن کارهای کم اهمیت تر بیشتر بر روی کار هایی تمرکز کنیم که ارزش بالاتری دارد.
ما زمان زیادی را صرف آموزش رهبرانمان می کنیم. اما وقت کافی برای آموزش توقف رفتارهای مخرب مدیریتی آنها نداریم.
اگر ادبیات مربوط به رهبری را بررسی کنید، متوجه می شوید که تمرکز آنها بر رفتارهای خوب است که کارشناسان پیشنهاد می کنند ما آن را اتخاذ کنیم. با این حال، اگر با یک مربی اجرایی صحبت کنید به سرعت متوجه خواهید شد که کار آنها بیشتر تمرکز بر هدایت مدیران بر دوری ازرفتارهایی است که خود-محدود کننده و بی رویه است و مانع عملکرد موفق تیم یا شرکت می شود.
در این مقاله برخی از رفتارهای مخرب مدیریتی ارائه می شود. توصیه می کنیم بر این رفتارها مروری داشته باشید و از این نکات مدیریتی برایجلوگیری از اقدامات بالقوه مضر استفاده کنید.
درباره این نوع مدیریت در پدیده فکر مهتر قبلا توضیحات کامل ارائه شده است. بنابراین در اینجا اشاره مختصری بر این موضوع می کنیم.
اگر دائما کارکنان خود را تحت نظر بگیرید و مدام به آنها بگویید که چه باید بکنند، در اینصورت شما یک مدیر ذره بینی هستید. هزینه های تیم و شرکت شما از این رفتار در مورد روحیه، گردش مالی و اثر آن در ضعیف سازی محیط کار، بسیار زیاد است. تغییر این رفتار معمولا نیازمند مربیگریو بازخورد کامل است.
برای مطالعه بیشتر:
مدیریت ذره بینی چیست، چه علایمی دارد و راههای مقابله با آن چیست؟
این رفتار سمی افراد را تحقیر می کند و شما را به عنوان یک مدیر واقعا بد در نظر سایر افراد تیم جلوه می دهد. صرفنظر از این که چقدر عملکردکارمندتان ضعیف است یا چقدر از او ناراحت شده اید، یاد بگیرید که کمی مکث کرده و سپس یک بحث خصوصی را ایجاد کنید که در آنجا بتوانید به راحتی در مورد تاثیر رفتار در کسب و کار صحبت کنید و به طور مشترک یک برنامه بهبود ایجاد کنید.
ممکن است تصور کنید کارکنانتان به اهداف اصلی شرکت اهمیتی نمی دهند. بنابراین ممکن است سعی کنید مخفیانه اطلاعاتی به دست آورید و به قول معروف مچ گیری کنید!
شاید عملکرد برخی از کارکنان ضعیف باشد اما این همیشه به معنی کم کاری نیست، ممکن است آنها نهایت تلاش خود را کرده باشند اما به دلیل کمبود اطلاعات مناسب، نتایج ضعیفی حاصل کنند. راه درست اینست که آنها را به طور مناسب آموزش دهید. اطلاعاتی که مخفیانه جمع آوری شده ناامنی و ترس در بین کارکنان ایجاد می کند.
هنگامیکه مشکلی پیش می آید برخی مدیران به جای یافتن ریشه مسئله و تمرکز برای یافتن راه حل، دنبال مقصر گشته و دیگران را سرزنش می کنند. باید بدانید که با این کار مشکلی حل نخواهد شد. به جای این کار با کارکنان جلسه گذاشته و دنبال علت و راه حل مشکل باشید.
شناسایی رفتارهای مخرب مدیریتی و تلاش برای از بین بردن آنها جهت حصول بازخوردهای سازنده و مثبت، به طرز محسوسی برای موفقیت شما و ایجاد یک محیط کار سالم که در آن افراد احساس احترام و قدردانی می کنند، ضروری است.
1- با قدردانی به موقع از کارمندان، انرژی کاری آنان را افزایش دهید و حُسن خلاقیت را در آنان تقویت کنید.
2- موقع حرف زدن با اعتماد به نفس به چشمان افراد نگاه کنید و همیشه متبسم باشید.
3- هرگز برای پیشبرد اهداف کاری خود، دیگران را با وعده های بی اساس فریب ندهید.
4- سعی کنید اسامی کارمندان را به خاطر بسپارید و در حین صحبت کردن با آنان، نامشان را به زبان بیاورید.
5- همواره به خاطر داشته باشید به کار بردن الفاظ مؤدبانه از اقتدار شما نمی کاهد.
6- اشتباهات زیردستان را بیش از حد لازم به آنها گوشزد نکنید.
7- امین و رازدار افراد باشید.
8- روی اشتباهات خود پافشاری نکنید و بی تعصب خطاهای خود را بپذیرید.
9- با عبارات کنایه آمیز و نیش دار به دیگران درس عبرت ندهید.
10- با آرامش و خونسردی به حرف های دیگران گوش کنید و برای صرفه جویی در زمان مرتباً حرف آنان را قطع نکنید.
11- روش محاسبات مالی را تا حدی یاد بگیرید تا قادر به تجزیه و تحلیل گزارشات مالی سازمان باشید.
12- در جلسات دائماً به ساعت خود نگاه نکنید.
13- به نحوه پوشش و ظاهر خود توجه کنید.
14- تا صحت و سقم مسئله ای روشن نشده، کسی را مؤاخذه نکنید.
15- معاشرین چاپلوس خود را جدی نگیرید.